دلنوشته های فریدون کدخدایی

دلنوشته های فریدون کدخدایی

چشم ما نگران توست ای ایران ای خاک اهرایی
دلنوشته های فریدون کدخدایی

دلنوشته های فریدون کدخدایی

چشم ما نگران توست ای ایران ای خاک اهرایی

خر را رها کردیم پالان را چسبیدیم



 

این روزها دو اتفاق ناگوار با هم همزمان شد داستان توهین عمو های فتیله به شعور مردم آذری و داستان توهین عمو های خودرو ساز به شعور یک ملت هفتاد میلیونی، اما براستی کدام توهین آمیز تر است!!!

چرا رگ گردن کسی از داستان دوم ورم نکرد؟ چرا برای این کلاهبرداری کسی پلاکارد دست نگرفت و تجمع نکرد؟ من اما یاد کودکی ام افتادم وقتی حواسمان را پرت میکردند تا شربت تلخ به خوردمان بدهند چه بسا امروز هم این اتفاق در حال انجام است حواسمان پرت چیز دیگریست تا کلاه راحتتر سرمان فرو رود!! براستی ما را چه شده؟؟؟ شوخی قابل بخشش را گناه کبیره می انگاریم و گناه کبیره را لطف و سخاوت مسئولین!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد