دلنوشته های فریدون کدخدایی

دلنوشته های فریدون کدخدایی

چشم ما نگران توست ای ایران ای خاک اهرایی
دلنوشته های فریدون کدخدایی

دلنوشته های فریدون کدخدایی

چشم ما نگران توست ای ایران ای خاک اهرایی

ما و حسن عظیمه


با خبر شدم حسن حاج محمدی معروف به حسن عظیم دار فانی را وداع گفت. از زبان عوام الناس شاید یکی از دیوانه های شهرمون فوت کرده است اما خدا رحمتش کند. جز خنده ای که بر لبان مردم می آورد کار دیگری نمی کرد. خاصیتش برای این شهر از بسیاری از افراد به ظاهر سالم بیشتر بود. نگاه نافذی داشت .عکس العمل های تبسم برانگیزش با شناخت محیط، لحظه و افرادی بود که با آن مواجه می شد. چه بسا خاطره های خنده داری که از نقل محافل است ناشی از این تیزبینی بود و برای همین من جرات نمی کنم با بی ادبی لقب دیوانه به او بدهم. او را باید بیشتر شخصیتی بهلول وار دانست که در جامعه ای که خود درک پائینی داشتند، کلام های نغزش برای دیگران نمود دیوانه وار داشت. در حقش شنیده ام ظلمهایی شده بود که روزگار به کامش نبود اگر چه ایام را به کام بقیه خوش می کرد. یادمه در بسیاری از انتخابات ها که به هر حال رای های باطله ای وجود داشت رای او از برخی کاندیداهای دیگر در صندوق محل بیشتر می شد. متاسفانه فرهنگ بسیار زشت و زننده در شهرمان داریم. با افرادی که مشکلات روحی دارند برخوردهای توهین آمیز و زننده ای داریم و بعضا مشکلات این افراد را شدیدتر می کنیم. مهم نیست دکترا داری و یا بیسوادی مهم اینه که بدانی چگونه مانند یک انسان اخلاق مدار زندگی کنی. امیدوارم با افراد دیگری از این جنس مهربان تر باشیم. روحش شاد.

نوشته:  مهدی قندی