کودکانی که با دست نوشته های «سقوط بهای میوه»
در کنار راه ها و گذرها٬ آفتاب سوخته می شوند را می توان در هر شهری دید .
اما دانستن دستمزد این کودکان در برابر کاری که انجام می دهند فروپاشی
آدمی را به همراه می آورد . در گرماگرم آفتاب پسین امروز ، از کودکی هفت
هشت ساله که کارتونی را در دست گرفته بود و سقوط بهای هندوانه را جار می زد
دستمزدش را پرسیدم . شنیدن هزار تومان برای چندین ساعت کار ، نگاهم را از
روی آفتاب سوختگی چهره اش وا گرفت و آن سو تر روی اندام فربه میوه فروش
انداخت . به جای میوه ، اندوه فروپاشی کودکان کار را به خانه آوردم . تلخ و بد مزه .
مسعود فرزانگان