داداش حبیب، من و تو از یه خمیریم، منتها تنورمون علی حده است. تنور تو عقدی بود، تنور من صیغه ای تیغه ای! کله تو شد عینهو نون تافتون، گرد … کله من عین نون سنگک … هه هه حالا شکر که بربری نشدیم! (سوته دلان – ۱۳۵۶)